شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۹۰

به ایرانیان زار وگریان شدم

وبلاگ های ایرانیان را که می خوانی دلت ریش ریش میشود. یک ژرفایی دارد اندوه انگیز.

دل من پر از خون شد و روی زرد
دهن خشک و لبها شده لاژورد

آنها که این سوی آب هستند . وبلاگ هایشان پر از اندوه دوری از میهن مادری هست و خاطره هایشان از آن میهن و مقایسه ها یشان میان این جا و آن جا و می نالند از این که میهن شان می تواند به این جا برسد و نمی رسد

کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند

و آنهایی که در میهن خود نشسته اند
همه سرگردانند و همه نالان. مشتی هستند در آب فتاده ، هر یکی بر دیگری آویخته تا از پایین کشیدن او خود را به کرانه رهایی برساند
و نمیرسد چون کس دیگری نیز بر او می آویزد

زندگی شان به بیهودگی میگذرد و این را می بینند و درمی یابند و از این دانستن می سوزند و با این می سازند. از دورویی و از دروغ به ستوه آمده اند و برخی از آنها برای آنکه نانی بخورند جز دروغ و دورویی راهی برای خود نمی یابند و به آن تن در داده اند و از این هم در در رنجند

پیشرفت های دیگران را که می بینند در درون می سوزند و پسرفت های جامعه خود را که می بینند نمک به زخمهایشان پاشیده میشود
همه یک چیز را می خواهند همه یک آهنگ میخوانند ، همه یک مقصد دارند و با این همه از همکاری و هم اندیشی ناتوانند

ترس ، دودلی ، ناچاری ، بی چیزی ، بی اعتمادی ، نابکاری ، پستی ، بیهودگی ، پوچی همه را گرفته و همه را می رنجاند
مینای همه واژه ها دگر شده - دانشجو ، دانشمند ، سیاستمدار ، کارگردان ، کارگر ، اوباش ، اراذل ، مذهب ، دین ، فداکاری ، دلیری ، سادگی ، زرنگی ، دارایی ، نداری ، ندانم کاری ، مهارت ، تاریخ ، جغرافیا

بد ، خوب شده ، خوب بد همه چیز واژگون شده و وارونه

ستم دیده ، ستم کار شده و ستم کار ستم دیده

یا ناامید از فردا هستند یا امیدوار به دیروز . یا دلخوش از گذشته ، یا هراسان از آینده

به کجا چنین شتابان ؟

ترسم نرسی به کعبه ای ایرانی

تو پری بودی و پردیس برین جایت بود
پس چه کسی آوردت به این خراب آباد ؟




هیچ نظری موجود نیست:

درباره من

Read my notes here, you'll know all you need to know.