جمعه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۵

کارواژه سازی

ما استنباط می کنیم، استخراج می کنیم، استفراغ می کنیم، استیناف میکنیم، استرداد میکنیم. گاهی هم
اخراج میکنیم، اسهال داریم، اعلام میکنند، ارضا می شویم، ابقا می کنند، امضا می گیریم، ادغام می کنند، ادرار می کنیم.

پرسشی که در ذهن من هست، این است که کدام نابغه ای در هزار و دویست سال گذشته گمان کرد که این جور فعل یا کاروازه درست کردن کار درست و مناسبی است؟ آیا این قاطی کردن ها که بیشتر از روی تنبلی و ناآشنایی با زبان فارسی و ساختارهای واژه سازی و کارواژه سازی بوده، به ناتوان کردن و بیمار کردن زبان انجامیده یا به توانا کردن آن؟
به عنوان نمونه، اگر بخواهیم اسم مفعول بسازیم از فعل استنباط کردن، آیا باید بگوییم «استنباط کرده شده» یا باید باز دست به دامان زبان عربی ببریم و بگیم «مُستَنبِط» ؟ در کجا این زخمی کردن زبان فارسی خواهد ایستاد.

من که کاره ای نیستم، ولی همچنان حق داشتن باور را دارم، و باور من این است که ما باید دورخیز برداریم و پیشرفت کنیم، و در کنار ملت های اروپایی و غربی باشیم نه دنباله رو آنها ، یا اینکه در گذر زمان، ملتی بیچاره و پایین دست خواهیم شد، و وقتی که نفتمان خریدار نداشته باشد، مشکلهای اقتصادی ما به شدت بحرانی خواهد شد و ما را به خاک و خاکستر خواهد نشاند.

رستاخیز و دوران نوزایی ما نخواهد آغازید، مگر اینکه زبان ما بتواند از خود نوزایی و نوآفرینی نشان دهد و تا وقتی که ابزار این نوزایی را از زبان دریغ می کنیم آب در هاون میکوبیم.

هیچ نظری موجود نیست:

درباره من

Read my notes here, you'll know all you need to know.