امروز میزبان گفتاری از گروه خلیج فارس هستیم
که نادرستی و خیالی بودن داستان استر و پوریم را نشان می دهد.
به ویژه آنکه در تاریخ هایی که از یونانیان و بابلیان به ما رسیده این داستان هیچ پشتیبانی نشده، و تنها بن مایه این داستان همان کتاب هایی است که یهودیان برای خود نوشته اند:
استر و پوریم، از افسانه بابلی تا تبدیلش به تاریخ قوم یهود!
Persian Gulf
از قدیم گفته اند، اگر دروغی را برای خود بارها و بارها تکرار کرده و بخود بقبولانید که حقیقت است، بتدریج آن دروغ، مبدل به یک واقیعت خواهد شد! یکی از این دروغ های بزرگ در تاریخ که امروزه برای بسیاری مبدل به واقیعت شده است، داستان "استر و پوریم" است، که در اصل یک افسانه بابلی بوده و در سده یکم پیش از میلاد وارد متون مذهبی و برای کلیمیان جهان مبدل به یک رخداد تاریخی و واقیعت شده است و حتی آرمگاهی که بنام استر و مردخای در همدان وجود دارد، در زمان ایلخانیان بنا شده و بطور کل جعلی و ساختگی می باشد!
بیگمان بسیاری بویژه ایرانیان از افسانه ی "استر و پوریم" که مبدل به یک رخداد تاریخی شده است آگاه می باشند، که ما در اینجا چکیده آنرا ذکر می کنیم و سپس با بهره وری از پژوهش های باستانشناسان و تاریخنگاران نامی جهان، نشان خواهیم داد، که این یک افسانه ی بابلی بوده که برخی با تکرار آن، این افسانه را مبدل به یک واقیعت تاریخی ساخته اند؛ بگفته ای ساده تر، نه زنی بنام "استر" وجود خارجی داشته است که روسپی دربار و مورد علاقه خشاریارشاه شود، نه "هامان" وزیر و نه "مردخایی" در کار بوده و مهمتر، "پوریم" هرگز رخ نداده است!
.
داستان استر و پوریم براساس کتاب 'تنخ' [تورات عبری]
"کتاب اِستِر" که بخشی از 'کتاب تنخ' یا 'تورات عبری' است، داستانی را می گوید که در آن شاهنشاه ایران بنام 'اخشورش' ("اهشوارش" در عبری)، که بسیاری آنرا خشاریارشا (فرزند داریوش بزرگ و نوه دختری کورش بزرگ) می دانند،[1] همسر خود بنام 'وشتی' را طلاق داده و در زمان جستجو برای همسری تازه که شایستگی ملکه گی شاهنشاهی او را داشته باشد، به دختری یتیم و بی سرپرست عبری بنام اِستِر بر میخورد، که تحت سرپرستی عمویش، مردخای، زندگی می کرده است! بنابر کتاب استر (۱۱:۲)، مردخای که یکی از خادمین دربار خشایارشا بوده است، به استر سفارش می کند تا نژاد و دین خود را از شاهنشاه پنهان نگاه دارد تا بتواند ملکه ایران شود.
کتاب استر ادامه میدهد، که استر پس از به همسری خشایارشا در آمدن و ملکه شدن، مردخای نیز مشاور شاهنشاه میشود، ولی نخستوزیر دربار هخامنشی، که یک فرد غیرایرانی، از سرزمینی [ناشناخته] بنام Agagite (یاجوج!) بوده است، با مردخای سر دشمنی را می گذارد، زیرا مردخای از سجده کردن به او خودداری کرده بوده است (کتاب استر۳:۵). هامان پس از توهین مردخای، در صدد برمی آید تا همه یهودیانی که در قلمرو شاهنشاهی ایران می زیستند را قتلعام کند! برای این امر، به خشایار شا می گوید که یهودیان قصد شورش بر ضد او و شاهنشاهی را دارند و خشایار به او پروانه کشتار همه یهودیان را می دهد! هامان فرستادگانی به تمام ساتراپی ها (استان ها) ایران می فرستد و دستور می دهد تا در روز ۱۳ آدار همه ی یهودیان کشته شوند!
مردخای زمانی که از فرمان خشایارشا و هامان آگاهی یافت، از استر می خواهد که در نزد پادشاه برای یهودیان میانجیگری نماید. استر به شاهنشاه اعتراف می کند که خود او یک عبری و دینش یهودی است و هامان قصد دارد همه یهودیان را در شاهنشاهی ایران قتل عام کند، بخاطر آنکه مردخای به او سجده نکرده است! چون شاهنشاه به این دروغ و دسیسه هامان پی می برد، به خشم آمده و دستور می دهد که بجای کشتن یهودیان، هامان، خانواده او و افراد قومش را بکشند. بر اساس کتاب استر، در شهر شوش، هامان بهمراه ۵۰۰ تن از جمله ده تن از پسرانش کشته و به درخواست استر، پیکرهای مرده آنان در سراسر شهر به دار آویزان میشوند!
.
چرا این داستان دروغ است؟!
پیش از پرداختن به ریشه این افسانه، علت اینکه این داستان نمیتوانسته است در زمان خشایارشا و حتی در ایران هخامنشی رویداده باشد، بقرار زیر می باشد:
۱ - در میان ملل باستان که انگشت شمار می باشند، از جمله در ایران هخامنشی، ازدواج های شاهنشاهان و خاندان سلطنتی، 'خونی' و 'سیاسی' بوده است و حتی تا یکصد سال پیش در بسیاری از جوامع که سامانه سیاسی آنها پادشاهی بوده از جمله کشورهای اروپایی، این سنت ادامه داشته است!
ازدواج های 'خونی'، بخاطر مستحکم ساختن روابط خانوادگی، از جمله ازدواج داریوش بزرگ با 'اوتَئوثَه' (آتوسا)، دختر کورش بزرگ، که نتیجه آن خشایارشا و ملکه ایران بوده است؛ و ازدواج های سیاسی، دوباره همانند ازدواج های داریوش بزرگ، که با برخی از دختران شش تنی که او را به پادشاهی رساندن یاری کرده بودند، را می توان نمونه آورد. پس خشایارشا، نیز از این سنت مستثنی نبوده است و نمیتوانسته است که یک دختر ناشناس که حتی اصلیت عبری و یهودی بودنش بر او پنهان بوده، به همسری خود برگزیده و به ملکه گی شاهنشاهی هخامنشی در آورد! براساس این داستان، استر درحقیقت یک دختر بی نام و نشان یا به بگفته عوام "بی سرپا" یا بی اصل و نسب بوده است و در عقل هیچ انسان عاقلی نمیتواند بگنجد که شاهنشاه تنها امپراتوری جهان، بدون آگاهی از اصل و ریشه ملکه آینده با او ازدواج کرده و نیز بزرگان نظامی و کشوری (خاندان های پارسی و مادی) برضد او نشورند!
۲ - خشایارشا اگر امروز زنده بود او را یک نژاد پرست میخواندند! خشایارشا، همانند پدر خود به پارسی بودن و ایرانی/آریایی نژاد بودنش افتخار می ورزید و در سنگنبشه های نقش رستم (DNa.14)، تخت جمشید (XPh.13) و شوش (DSe.13) که هنوز بجای مانده است، اینگونه خود را معرفی میکند:
" . . . من یک پارسی هستم، فرزند یک پارسی؛ من یک ایرانی، متعلق به نژاد ایرانی (آریایی) هستم![2]
اکنون شاهنشاهی که تا به این اندازه بر پارسی بودن و ایرانی/آریایی نژاد بودن خود تکیه کرده و تعصب می ورزد، به هیچ رویی نمیتوانسته بپذیرد که ملکه شاهنشاهی و مادر فرزندانش، یک غیر ایرانیِ، و آنهم بی اصل و ریشه باشد - بویژه آنکه هرودوت گزارش می دهد که شاهنشاهان هخامنشی همسران خود را از میان هفت خاندان پارسی بر می گزیده اند![3]
۳ - هیچکدام از تاریخنگاران که هم زمان با هخامنشیان می زیستند و درباره هخامنشیان بطور مفصل نوشته اند، از جمله هرودوت، کتزیاس، پلوتارک و گزنفون، هیچکدام هیچ اشاره ای به چنین ملکه ای یا رخداد دستور کشتار یهودیان و غیره نکرده اند و نام ملکه ایران و همسر خشایارشا، که مادر اردشیر یکم بوده است را 'آمستریس' ('آماستری'، بچم 'زن نیرومند') دختر 'اتانس' (هوتن) ضبط نموده اند.[4]
۴ - هیچ اشاره ای به استر، مردخای و رویداد پوریم در تورات عهد عتیق نشده است. نیز نویسنده کتاب استر ناشناخته و این متن برای نخستین بار در حدود ۱۵۰ پیش از میلاد وارد متون مذهبی یهودی میشود![5]
۵ - هامان، یک غیرایرانی از سرزمین "ماجوج" که تا به امروز روشن نیست در کجا واقع بوده، نمیتوانسته نخست وزیر خشایار و شاهنشاهی هخامنشی بوده باشد! ساختار سیاسی و نظامی شاهنشاهی هخامنشی و بزرگان کشوری و لشکری بدون استثا ایرانی نژاد، بویژه از دو قوم پارس و ماد بوده اند. البته بدون هیچ گمانی مشاورین غیر ایرانی ساکن شاهنشاهی در دربار هخامنشیان بوده اند تا شاهنشاه را در مورد مسایل سرزمین های خود آگاه سازند، ولی اینکه یک غیر ایرانی نخست وزیر شاهنشاهی شود، این ادعا بدان اندازه مضحکانه است، که کسی مدعی شود ملکه ویکتوریا که امپراتوری بریتانیا را بنا گذاشت، یک هندی را نخست وزیر کشورش ساخته بوده است - هرچقدر هم شایسته این مقام بوده باشد (بگذاریم که انگلیسیها در زمان ویکتوریا هندی ها را انسان بشمار نمی آوردند!)
.
اصل و ریشه این داستان
در اینکه استر، هامان، کشتار یهودیان و پوریم یک افسانه بوده و هیچ پایه اساس تاریخی نداشته است، اکثر تاریخشنسان نامی جهان، با یدگیر در این باور همسو و همراه می باشند، ولی درباره ریشه و اصل این افسانه و نیز در چه زمانی کتاب استر نگاشته شده است، باورهای گوناگونی وجود دارد.
'امیلی کورت' (Amélie Kuhrt) هخامنشی شناس آلمانی مقیم بریتانیا که یک اروپامحور است و برخی بر این باورند که او یک ایرانستیز و پان-هلنیستی می باشد[6]، بر این باور است که کتاب استر در دوره سلوکیان نوشته شده است، زیرا تصویری که از دربار هخامنشی در کتاب ارائه استر داده شده است، همانند با آن چیزی است که در نوشتههای یونانی دیده میشود.[7] ولی 'شائول شاکد' استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهشگر رشته تاریخ یهودیت، زبان پهلوی و فرهنگ باستانی ایران، بر این باور است که این کتاب در زمان اشکانیان و سده دوم یا سوم پیش از میلاد توسط یک یهودی ایرانی یا بابلی نوشته شده است.[8] پروفسور ویلیام دیویس در کتاب تاریخ یهودیت دانشگاه کمبریج، نویسنده کتاب استر هیچگونه آگاهی از چگونگی جغرافیایی کاخ شاور در شوش و نیز مسایل سیاسی دربار ایران هخامنشی را نداشته است و بخاطر این اشتباهات کل کتاب زیر پرسش میرود. او بر این باور است که انگیزه نگارش کتاب استر بدان شوند (علت) بوده تا پوریم، که یک جشنی کهن بوده است را توجیه و جنبه یهودی بدان بخشد![9] و بهترین واشکافی را پرفسور سموئل کندی درباره کتاب مینویسد:[10]
"کتاب استر سرشار از اندیشهها و تصوراتی است که از ادبیات اساطیری بابل سرچشمه گرفته است. چرا که اندیشه غلبه یک زن بر پادشاه بیگانه بیشتر با روحیه بابلیان سده پنجم پیش از میلاد مناسبت دارد تا با تفکر یهودی. علاوه بر این، نام هیچ یک از قهرمانان کتاب استر یک اسم واقعی یهودی نیست. به استثنای شاه اخشورش (خشایارشا) بقیه، نام خدایان بابلی و عیلامی دارند. نام استر معادل «ایشتار» است. بانوی قهرمان داستان حتی در باب دوم، آیه هفتم، هدسه خوانده میشود که از القاب خاص ربالنوع بابلی است. استر و مردخای بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زدهاند. دشمن آنها، هامان میتوان بر مبنای زبانشناسی با هوما یک خدای عیلامی برابر دانست. وشتی، ملکه پارس هم، به همین ترتیب، میتوان با مشتی یک ربالنوع عیلامی تطبیق داد. از این رو کندی معتقد است اساس کتاب استر در عهد عتیق، یک افسانه بابلی قرن پنجمی است میباشد که کشمکش مرافعه مردوخ و ایشتار را با اخشورش بیان میکند. همانندیها هم آن قدر زیاد است که نمیتوان آن را بر تصادف حمل کرد.
از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۶ حدود یکصد قطعه از طومارهای بحرالمیت در قمران یا اسفار متعدد عهد عتیق یافت شدهاند، همگی به جز کتاب استر با عهد عتیق تطابق دارند. تومار بحرالمیت مربوط به گروه اسنیان از یهودیان است که هم اکنون ترجمه این مخلوطات نیز به چاپ رسیده و دسترس همگان است. دیگر آنکه در عهد جدید، هیج نقل قول یا اشارهای به کتاب استر نشده است."
همچنین، بین النهرین شناس و یهودی شناس آمریکایی بنام پرفسور آمریکایی 'رابرت ج. لیتمن' (Robert J. Littman)، که به طور مفصل در اصل و ریشه داستان استر پژوهش کرده است، پژوهشهایش همانند سموئل کندی است! او نیز پس از مطالعه و بررسی متون بابلی/اکدی به این نتیجه رسیده است که داستان استر در حقیقت یک داستان بابلی بوده است.[11] البته بایستی اذعان داشت که نخستین پژوهشگری که بر بابلی بودن افسانه استر آگاه شد، میانرودان شناس آلمان 'یوهنسن' بوده است که دیگر پژوهشگران نامی کار او را ادامه داده اند.[12]
نیز پژوهش های 'تئودور گَستر' (Theodore Gaster) یهودی شناس آمریکایی نشان میدهد، که جشن پوریم در حقیقت "جشن نوروز" ایرانیان بوده است که یهودیانی که بابل و قلمرو شاهنشاهی هخامشنی میزیستند، آنرا پذیرفته و بخشی از سنت و آداب و رسوم خود ساخته بودند ولی در سده های دیرتر، نویسنده کتاب استر، با بهره گیری از افسانه بابلی، بدان رنگ یهودیت بخشیده تا آنرا یک جشن خالص عبری سازد! دقیقا همان کاری که مسیحیان با کریسمس که یک آئین میترایی و زادروز میترا بوده است، انجام داده و با افسانه سازی مدعی می شوند که عیسی در ۲۴ دسامبر زاده شده بوده است؛ و یا یک سنت دیرنیه کشاورزی هندوایرانی را که مردمان عبری مبدل به یک مراسم یهودی ساخته و آنرا "پسح" (Passover) نامگذاری کرده اند![13]
.
آرامگاه خیالی استر و مردخای در همدان!
در شهر همدان آرامگاه یا بُقعه ای بنام "اِستِر و مردخای" وجود دارد که جزء مهمترین زیارتگاه های یهودیان ایران بشمار میرود، ولی یهودیان غیر ایرانی این سنت را باور ندارند و در تلمودهای بابلی یا اورشلیمی هم اشاره ای به این ساختمان نشده است!
باستان شناس نامی آمریکایی ارنست هرتسفلد پس از بررسی بر روی این ساختمان، کهنترین بخش این ساختمان را زیرزمین آن شناسایی کرده و آنرا به دوران ایلخانیان نسبت داده بود. او نیز این ساختمان را در آرامگاه بودن استر و مردخای را رد کرده است.[14] این گمان وجود دارد که این ساختمان در زمان ایلخانیان و صدارت رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر یهودی ایلخانیان ساخته شده باشد.
در پایان پرفسور بیکرمن در کتاب خود بنام "چهار کتاب عجیب و غرب انجیل" یادآورد میشود، که استر و مردخای و هامان، قهرمانان افسانه ای همچون افسانه های هزار و یکشب هستند و تنها رنگ یهودیی این افسانه اینست که مردخای یهودی خوانده شده و نبایستی این افسانه یا رمان را جدی گرفت![14]
نوشته ادمین خلیج فارس*
اگر بیـنی که نابیــنا و چاه است - اگر خاموش بنشینی گناه است!
اشتراک گذاشتن = روشنگری و روشنسازی = بیداری و رهایی از اسارت
خواهشمندیم به اشتراک بگذارید.
یاری نامه (منابع، ارجاعات و توضیحات)
________________________________
1 - Law, G. R. "Identification of Darius the Mede", USA: Ready Scribe Press (2010), pp. 94–96.
2 - Dr Oric Basirov, "The Origin of the Pre-Imperial Iranian Peoples", CAIS SOAS (http://www.cais-soas.com/…/Oric.…/origin_of_the_iranians.htm).
3 - Herodotus, Histories III, 84
4 - Herodotus, vii. 61, 114, ix. 108—113
و نیز - Schmitt, R., "AMESTRIS", Encyclopaedia Iranica, http://www.iranicaonline.org/articles/amestris-gr
5 - Netzer, A., “FESTIVALS vii. JEWISH”,Encyclopædia Iranica. vol. 9. New York: Bibliotheca Persica Press (1999). pp. 555-560. http://www.iranicaonline.org/articles/festivals-vi-vii-viii…
6 - Farhid, T., "Anti-Iranian Campaign during American Tour and Exhibition of Cyrus the Great Cylinder", http://iranian.com/posts/view/post/15105
7 - کورت، آملی، "هخامنشیان"، برگردان مرتضی ثاقبفر، تهران (۱۳۹۱)، برگ ۱۹.
8 - Shaked, Sh., "The Book of Esther", Encyclopaedia Iranica, http://www.iranicaonline.org/articles/esther-book-of
9 - Davies, W. D., et al, 'The Cambridge history of Judaism', Cambridge University Press (1990) pp. 366-367.
10 - به نقل قول از: شاکر، م. و فیاض، م.. "هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن!"، قرآن شناخت، بهار و تابستان، ش. ۵ (۱۳۸۹): ۱۴۵ تا ۱۶۴
11 - Littman, R. J., The Religious Policy of Xerxes and the "Book of Esther", The Jewish Quarterly Review, New Ser., Vol. 65, No. 3. (Jan., 1975), pp. 145-155.
12 - Jensen, P., "Wienev Zeitschvift fziv die Kunde des Movgenlandes" , 6
(1892) 47ff., 209 ff.
13 - Theodore Gaster, Puvivn and Hanukkah (Kew York 1950), Julius
Lewy, "The Feast of the 14th Day of Adar," HUGA 14 (1939) 127-151.
14 - Netzer, A., “Esther and Mordechai, Encyclopaedia Iranica.
http://www.iranicaonline.org/articles/esther-and-mordechai
15 - E. Bickerman, "Four Strange Books of the Bible", New York (1967), pp. 202-203.
.
* -ایرانی بودن؛ امانت داری، اخلاق مداری
All Rights Reserved - تمام حقوق محفوظ میباشد.
این نوشته و تصویر توسط ادمین و برای تاربرگ خلیج فارس نوشته و ساخته شده است. رونوشت برداری از این نوشته و تصویر با نامبردن "تاربرگ خلیج فارس" همراه با لینک (www.persian-gulf.net) و بدون دستبردن چه در نوشته و یا تصویر آزاد میباشد! بکارگیری نوشته ها بدون نامبردن مأخذ و نقل مطالب دزدی ادبیست، که اگر صرف وقت و کسب دانش و نوشتن را تبدیل به پول کنیم، همان دزدی مال میشود!
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
به خلیج فارس در رسانه های اجتماعی بپیوندید:
.
تارنوشت: http://www.persian-gulf.net
.
تویتر: https://twitter.com/PersianGulf_fb
.
گوگل پلاس: https://plus.google.com/+PersiangulfNetForever
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Persian Gulf Forever
.
_
که نادرستی و خیالی بودن داستان استر و پوریم را نشان می دهد.
به ویژه آنکه در تاریخ هایی که از یونانیان و بابلیان به ما رسیده این داستان هیچ پشتیبانی نشده، و تنها بن مایه این داستان همان کتاب هایی است که یهودیان برای خود نوشته اند:
استر و پوریم، از افسانه بابلی تا تبدیلش به تاریخ قوم یهود!
Persian Gulf
از قدیم گفته اند، اگر دروغی را برای خود بارها و بارها تکرار کرده و بخود بقبولانید که حقیقت است، بتدریج آن دروغ، مبدل به یک واقیعت خواهد شد! یکی از این دروغ های بزرگ در تاریخ که امروزه برای بسیاری مبدل به واقیعت شده است، داستان "استر و پوریم" است، که در اصل یک افسانه بابلی بوده و در سده یکم پیش از میلاد وارد متون مذهبی و برای کلیمیان جهان مبدل به یک رخداد تاریخی و واقیعت شده است و حتی آرمگاهی که بنام استر و مردخای در همدان وجود دارد، در زمان ایلخانیان بنا شده و بطور کل جعلی و ساختگی می باشد!
بیگمان بسیاری بویژه ایرانیان از افسانه ی "استر و پوریم" که مبدل به یک رخداد تاریخی شده است آگاه می باشند، که ما در اینجا چکیده آنرا ذکر می کنیم و سپس با بهره وری از پژوهش های باستانشناسان و تاریخنگاران نامی جهان، نشان خواهیم داد، که این یک افسانه ی بابلی بوده که برخی با تکرار آن، این افسانه را مبدل به یک واقیعت تاریخی ساخته اند؛ بگفته ای ساده تر، نه زنی بنام "استر" وجود خارجی داشته است که روسپی دربار و مورد علاقه خشاریارشاه شود، نه "هامان" وزیر و نه "مردخایی" در کار بوده و مهمتر، "پوریم" هرگز رخ نداده است!
.
داستان استر و پوریم براساس کتاب 'تنخ' [تورات عبری]
"کتاب اِستِر" که بخشی از 'کتاب تنخ' یا 'تورات عبری' است، داستانی را می گوید که در آن شاهنشاه ایران بنام 'اخشورش' ("اهشوارش" در عبری)، که بسیاری آنرا خشاریارشا (فرزند داریوش بزرگ و نوه دختری کورش بزرگ) می دانند،[1] همسر خود بنام 'وشتی' را طلاق داده و در زمان جستجو برای همسری تازه که شایستگی ملکه گی شاهنشاهی او را داشته باشد، به دختری یتیم و بی سرپرست عبری بنام اِستِر بر میخورد، که تحت سرپرستی عمویش، مردخای، زندگی می کرده است! بنابر کتاب استر (۱۱:۲)، مردخای که یکی از خادمین دربار خشایارشا بوده است، به استر سفارش می کند تا نژاد و دین خود را از شاهنشاه پنهان نگاه دارد تا بتواند ملکه ایران شود.
کتاب استر ادامه میدهد، که استر پس از به همسری خشایارشا در آمدن و ملکه شدن، مردخای نیز مشاور شاهنشاه میشود، ولی نخستوزیر دربار هخامنشی، که یک فرد غیرایرانی، از سرزمینی [ناشناخته] بنام Agagite (یاجوج!) بوده است، با مردخای سر دشمنی را می گذارد، زیرا مردخای از سجده کردن به او خودداری کرده بوده است (کتاب استر۳:۵). هامان پس از توهین مردخای، در صدد برمی آید تا همه یهودیانی که در قلمرو شاهنشاهی ایران می زیستند را قتلعام کند! برای این امر، به خشایار شا می گوید که یهودیان قصد شورش بر ضد او و شاهنشاهی را دارند و خشایار به او پروانه کشتار همه یهودیان را می دهد! هامان فرستادگانی به تمام ساتراپی ها (استان ها) ایران می فرستد و دستور می دهد تا در روز ۱۳ آدار همه ی یهودیان کشته شوند!
مردخای زمانی که از فرمان خشایارشا و هامان آگاهی یافت، از استر می خواهد که در نزد پادشاه برای یهودیان میانجیگری نماید. استر به شاهنشاه اعتراف می کند که خود او یک عبری و دینش یهودی است و هامان قصد دارد همه یهودیان را در شاهنشاهی ایران قتل عام کند، بخاطر آنکه مردخای به او سجده نکرده است! چون شاهنشاه به این دروغ و دسیسه هامان پی می برد، به خشم آمده و دستور می دهد که بجای کشتن یهودیان، هامان، خانواده او و افراد قومش را بکشند. بر اساس کتاب استر، در شهر شوش، هامان بهمراه ۵۰۰ تن از جمله ده تن از پسرانش کشته و به درخواست استر، پیکرهای مرده آنان در سراسر شهر به دار آویزان میشوند!
.
چرا این داستان دروغ است؟!
پیش از پرداختن به ریشه این افسانه، علت اینکه این داستان نمیتوانسته است در زمان خشایارشا و حتی در ایران هخامنشی رویداده باشد، بقرار زیر می باشد:
۱ - در میان ملل باستان که انگشت شمار می باشند، از جمله در ایران هخامنشی، ازدواج های شاهنشاهان و خاندان سلطنتی، 'خونی' و 'سیاسی' بوده است و حتی تا یکصد سال پیش در بسیاری از جوامع که سامانه سیاسی آنها پادشاهی بوده از جمله کشورهای اروپایی، این سنت ادامه داشته است!
ازدواج های 'خونی'، بخاطر مستحکم ساختن روابط خانوادگی، از جمله ازدواج داریوش بزرگ با 'اوتَئوثَه' (آتوسا)، دختر کورش بزرگ، که نتیجه آن خشایارشا و ملکه ایران بوده است؛ و ازدواج های سیاسی، دوباره همانند ازدواج های داریوش بزرگ، که با برخی از دختران شش تنی که او را به پادشاهی رساندن یاری کرده بودند، را می توان نمونه آورد. پس خشایارشا، نیز از این سنت مستثنی نبوده است و نمیتوانسته است که یک دختر ناشناس که حتی اصلیت عبری و یهودی بودنش بر او پنهان بوده، به همسری خود برگزیده و به ملکه گی شاهنشاهی هخامنشی در آورد! براساس این داستان، استر درحقیقت یک دختر بی نام و نشان یا به بگفته عوام "بی سرپا" یا بی اصل و نسب بوده است و در عقل هیچ انسان عاقلی نمیتواند بگنجد که شاهنشاه تنها امپراتوری جهان، بدون آگاهی از اصل و ریشه ملکه آینده با او ازدواج کرده و نیز بزرگان نظامی و کشوری (خاندان های پارسی و مادی) برضد او نشورند!
۲ - خشایارشا اگر امروز زنده بود او را یک نژاد پرست میخواندند! خشایارشا، همانند پدر خود به پارسی بودن و ایرانی/آریایی نژاد بودنش افتخار می ورزید و در سنگنبشه های نقش رستم (DNa.14)، تخت جمشید (XPh.13) و شوش (DSe.13) که هنوز بجای مانده است، اینگونه خود را معرفی میکند:
" . . . من یک پارسی هستم، فرزند یک پارسی؛ من یک ایرانی، متعلق به نژاد ایرانی (آریایی) هستم![2]
اکنون شاهنشاهی که تا به این اندازه بر پارسی بودن و ایرانی/آریایی نژاد بودن خود تکیه کرده و تعصب می ورزد، به هیچ رویی نمیتوانسته بپذیرد که ملکه شاهنشاهی و مادر فرزندانش، یک غیر ایرانیِ، و آنهم بی اصل و ریشه باشد - بویژه آنکه هرودوت گزارش می دهد که شاهنشاهان هخامنشی همسران خود را از میان هفت خاندان پارسی بر می گزیده اند![3]
۳ - هیچکدام از تاریخنگاران که هم زمان با هخامنشیان می زیستند و درباره هخامنشیان بطور مفصل نوشته اند، از جمله هرودوت، کتزیاس، پلوتارک و گزنفون، هیچکدام هیچ اشاره ای به چنین ملکه ای یا رخداد دستور کشتار یهودیان و غیره نکرده اند و نام ملکه ایران و همسر خشایارشا، که مادر اردشیر یکم بوده است را 'آمستریس' ('آماستری'، بچم 'زن نیرومند') دختر 'اتانس' (هوتن) ضبط نموده اند.[4]
۴ - هیچ اشاره ای به استر، مردخای و رویداد پوریم در تورات عهد عتیق نشده است. نیز نویسنده کتاب استر ناشناخته و این متن برای نخستین بار در حدود ۱۵۰ پیش از میلاد وارد متون مذهبی یهودی میشود![5]
۵ - هامان، یک غیرایرانی از سرزمین "ماجوج" که تا به امروز روشن نیست در کجا واقع بوده، نمیتوانسته نخست وزیر خشایار و شاهنشاهی هخامنشی بوده باشد! ساختار سیاسی و نظامی شاهنشاهی هخامنشی و بزرگان کشوری و لشکری بدون استثا ایرانی نژاد، بویژه از دو قوم پارس و ماد بوده اند. البته بدون هیچ گمانی مشاورین غیر ایرانی ساکن شاهنشاهی در دربار هخامنشیان بوده اند تا شاهنشاه را در مورد مسایل سرزمین های خود آگاه سازند، ولی اینکه یک غیر ایرانی نخست وزیر شاهنشاهی شود، این ادعا بدان اندازه مضحکانه است، که کسی مدعی شود ملکه ویکتوریا که امپراتوری بریتانیا را بنا گذاشت، یک هندی را نخست وزیر کشورش ساخته بوده است - هرچقدر هم شایسته این مقام بوده باشد (بگذاریم که انگلیسیها در زمان ویکتوریا هندی ها را انسان بشمار نمی آوردند!)
.
اصل و ریشه این داستان
در اینکه استر، هامان، کشتار یهودیان و پوریم یک افسانه بوده و هیچ پایه اساس تاریخی نداشته است، اکثر تاریخشنسان نامی جهان، با یدگیر در این باور همسو و همراه می باشند، ولی درباره ریشه و اصل این افسانه و نیز در چه زمانی کتاب استر نگاشته شده است، باورهای گوناگونی وجود دارد.
'امیلی کورت' (Amélie Kuhrt) هخامنشی شناس آلمانی مقیم بریتانیا که یک اروپامحور است و برخی بر این باورند که او یک ایرانستیز و پان-هلنیستی می باشد[6]، بر این باور است که کتاب استر در دوره سلوکیان نوشته شده است، زیرا تصویری که از دربار هخامنشی در کتاب ارائه استر داده شده است، همانند با آن چیزی است که در نوشتههای یونانی دیده میشود.[7] ولی 'شائول شاکد' استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهشگر رشته تاریخ یهودیت، زبان پهلوی و فرهنگ باستانی ایران، بر این باور است که این کتاب در زمان اشکانیان و سده دوم یا سوم پیش از میلاد توسط یک یهودی ایرانی یا بابلی نوشته شده است.[8] پروفسور ویلیام دیویس در کتاب تاریخ یهودیت دانشگاه کمبریج، نویسنده کتاب استر هیچگونه آگاهی از چگونگی جغرافیایی کاخ شاور در شوش و نیز مسایل سیاسی دربار ایران هخامنشی را نداشته است و بخاطر این اشتباهات کل کتاب زیر پرسش میرود. او بر این باور است که انگیزه نگارش کتاب استر بدان شوند (علت) بوده تا پوریم، که یک جشنی کهن بوده است را توجیه و جنبه یهودی بدان بخشد![9] و بهترین واشکافی را پرفسور سموئل کندی درباره کتاب مینویسد:[10]
"کتاب استر سرشار از اندیشهها و تصوراتی است که از ادبیات اساطیری بابل سرچشمه گرفته است. چرا که اندیشه غلبه یک زن بر پادشاه بیگانه بیشتر با روحیه بابلیان سده پنجم پیش از میلاد مناسبت دارد تا با تفکر یهودی. علاوه بر این، نام هیچ یک از قهرمانان کتاب استر یک اسم واقعی یهودی نیست. به استثنای شاه اخشورش (خشایارشا) بقیه، نام خدایان بابلی و عیلامی دارند. نام استر معادل «ایشتار» است. بانوی قهرمان داستان حتی در باب دوم، آیه هفتم، هدسه خوانده میشود که از القاب خاص ربالنوع بابلی است. استر و مردخای بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زدهاند. دشمن آنها، هامان میتوان بر مبنای زبانشناسی با هوما یک خدای عیلامی برابر دانست. وشتی، ملکه پارس هم، به همین ترتیب، میتوان با مشتی یک ربالنوع عیلامی تطبیق داد. از این رو کندی معتقد است اساس کتاب استر در عهد عتیق، یک افسانه بابلی قرن پنجمی است میباشد که کشمکش مرافعه مردوخ و ایشتار را با اخشورش بیان میکند. همانندیها هم آن قدر زیاد است که نمیتوان آن را بر تصادف حمل کرد.
از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۶ حدود یکصد قطعه از طومارهای بحرالمیت در قمران یا اسفار متعدد عهد عتیق یافت شدهاند، همگی به جز کتاب استر با عهد عتیق تطابق دارند. تومار بحرالمیت مربوط به گروه اسنیان از یهودیان است که هم اکنون ترجمه این مخلوطات نیز به چاپ رسیده و دسترس همگان است. دیگر آنکه در عهد جدید، هیج نقل قول یا اشارهای به کتاب استر نشده است."
همچنین، بین النهرین شناس و یهودی شناس آمریکایی بنام پرفسور آمریکایی 'رابرت ج. لیتمن' (Robert J. Littman)، که به طور مفصل در اصل و ریشه داستان استر پژوهش کرده است، پژوهشهایش همانند سموئل کندی است! او نیز پس از مطالعه و بررسی متون بابلی/اکدی به این نتیجه رسیده است که داستان استر در حقیقت یک داستان بابلی بوده است.[11] البته بایستی اذعان داشت که نخستین پژوهشگری که بر بابلی بودن افسانه استر آگاه شد، میانرودان شناس آلمان 'یوهنسن' بوده است که دیگر پژوهشگران نامی کار او را ادامه داده اند.[12]
نیز پژوهش های 'تئودور گَستر' (Theodore Gaster) یهودی شناس آمریکایی نشان میدهد، که جشن پوریم در حقیقت "جشن نوروز" ایرانیان بوده است که یهودیانی که بابل و قلمرو شاهنشاهی هخامشنی میزیستند، آنرا پذیرفته و بخشی از سنت و آداب و رسوم خود ساخته بودند ولی در سده های دیرتر، نویسنده کتاب استر، با بهره گیری از افسانه بابلی، بدان رنگ یهودیت بخشیده تا آنرا یک جشن خالص عبری سازد! دقیقا همان کاری که مسیحیان با کریسمس که یک آئین میترایی و زادروز میترا بوده است، انجام داده و با افسانه سازی مدعی می شوند که عیسی در ۲۴ دسامبر زاده شده بوده است؛ و یا یک سنت دیرنیه کشاورزی هندوایرانی را که مردمان عبری مبدل به یک مراسم یهودی ساخته و آنرا "پسح" (Passover) نامگذاری کرده اند![13]
.
آرامگاه خیالی استر و مردخای در همدان!
در شهر همدان آرامگاه یا بُقعه ای بنام "اِستِر و مردخای" وجود دارد که جزء مهمترین زیارتگاه های یهودیان ایران بشمار میرود، ولی یهودیان غیر ایرانی این سنت را باور ندارند و در تلمودهای بابلی یا اورشلیمی هم اشاره ای به این ساختمان نشده است!
باستان شناس نامی آمریکایی ارنست هرتسفلد پس از بررسی بر روی این ساختمان، کهنترین بخش این ساختمان را زیرزمین آن شناسایی کرده و آنرا به دوران ایلخانیان نسبت داده بود. او نیز این ساختمان را در آرامگاه بودن استر و مردخای را رد کرده است.[14] این گمان وجود دارد که این ساختمان در زمان ایلخانیان و صدارت رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر یهودی ایلخانیان ساخته شده باشد.
در پایان پرفسور بیکرمن در کتاب خود بنام "چهار کتاب عجیب و غرب انجیل" یادآورد میشود، که استر و مردخای و هامان، قهرمانان افسانه ای همچون افسانه های هزار و یکشب هستند و تنها رنگ یهودیی این افسانه اینست که مردخای یهودی خوانده شده و نبایستی این افسانه یا رمان را جدی گرفت![14]
نوشته ادمین خلیج فارس*
اگر بیـنی که نابیــنا و چاه است - اگر خاموش بنشینی گناه است!
اشتراک گذاشتن = روشنگری و روشنسازی = بیداری و رهایی از اسارت
خواهشمندیم به اشتراک بگذارید.
یاری نامه (منابع، ارجاعات و توضیحات)
________________________________
1 - Law, G. R. "Identification of Darius the Mede", USA: Ready Scribe Press (2010), pp. 94–96.
2 - Dr Oric Basirov, "The Origin of the Pre-Imperial Iranian Peoples", CAIS SOAS (http://www.cais-soas.com/…/Oric.…/origin_of_the_iranians.htm).
3 - Herodotus, Histories III, 84
4 - Herodotus, vii. 61, 114, ix. 108—113
و نیز - Schmitt, R., "AMESTRIS", Encyclopaedia Iranica, http://www.iranicaonline.org/articles/amestris-gr
5 - Netzer, A., “FESTIVALS vii. JEWISH”,Encyclopædia Iranica. vol. 9. New York: Bibliotheca Persica Press (1999). pp. 555-560. http://www.iranicaonline.org/articles/festivals-vi-vii-viii…
6 - Farhid, T., "Anti-Iranian Campaign during American Tour and Exhibition of Cyrus the Great Cylinder", http://iranian.com/posts/view/post/15105
7 - کورت، آملی، "هخامنشیان"، برگردان مرتضی ثاقبفر، تهران (۱۳۹۱)، برگ ۱۹.
8 - Shaked, Sh., "The Book of Esther", Encyclopaedia Iranica, http://www.iranicaonline.org/articles/esther-book-of
9 - Davies, W. D., et al, 'The Cambridge history of Judaism', Cambridge University Press (1990) pp. 366-367.
10 - به نقل قول از: شاکر، م. و فیاض، م.. "هامان و ادعای خطای تاریخی در قرآن!"، قرآن شناخت، بهار و تابستان، ش. ۵ (۱۳۸۹): ۱۴۵ تا ۱۶۴
11 - Littman, R. J., The Religious Policy of Xerxes and the "Book of Esther", The Jewish Quarterly Review, New Ser., Vol. 65, No. 3. (Jan., 1975), pp. 145-155.
12 - Jensen, P., "Wienev Zeitschvift fziv die Kunde des Movgenlandes" , 6
(1892) 47ff., 209 ff.
13 - Theodore Gaster, Puvivn and Hanukkah (Kew York 1950), Julius
Lewy, "The Feast of the 14th Day of Adar," HUGA 14 (1939) 127-151.
14 - Netzer, A., “Esther and Mordechai, Encyclopaedia Iranica.
http://www.iranicaonline.org/articles/esther-and-mordechai
15 - E. Bickerman, "Four Strange Books of the Bible", New York (1967), pp. 202-203.
.
* -ایرانی بودن؛ امانت داری، اخلاق مداری
All Rights Reserved - تمام حقوق محفوظ میباشد.
این نوشته و تصویر توسط ادمین و برای تاربرگ خلیج فارس نوشته و ساخته شده است. رونوشت برداری از این نوشته و تصویر با نامبردن "تاربرگ خلیج فارس" همراه با لینک (www.persian-gulf.net) و بدون دستبردن چه در نوشته و یا تصویر آزاد میباشد! بکارگیری نوشته ها بدون نامبردن مأخذ و نقل مطالب دزدی ادبیست، که اگر صرف وقت و کسب دانش و نوشتن را تبدیل به پول کنیم، همان دزدی مال میشود!
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
به خلیج فارس در رسانه های اجتماعی بپیوندید:
.
تارنوشت: http://www.persian-gulf.net
.
تویتر: https://twitter.com/PersianGulf_fb
.
گوگل پلاس: https://plus.google.com/+PersiangulfNetForever
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Persian Gulf Forever
.
_
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر