جمعه، تیر ۲۲، ۱۳۹۷

به سوی شایسته سالاری بخش ۱

در یادداشت های پیشین استدلال کرده ایم که بزرگترین مشکل جامعه مشکل مدیریت کلان اجتماع است. 
این ضعف مدیریت در همه جا به چشم میخورد و هر جا که به دنبال ریشه یابی باشی ریشه آن را در نبود مدیریت درست پیدا میکنی. 

اگر دموکراسی را به صورت حکومت برگزیدگان مردم تعریف میکنیم باید از خود بپرسیم که آیا مشکلات ما با این روش حل میشود یا نه. 

ما به مدیر خوب و خردمند و کارا نیاز داریم. آیا می توان مطمین بود که مردم مدیر خوب خردمند و کارا را می شناسند و او را انتخاب میکنند ؟ چطور میتوان به این اطمینان رسید ؟ 

آشکار است که مردم چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی می توانند اشتباه کنند و هم میتوانند فریب داده شوند و به اشتباه بیافتند. ما نمیتوانیم صرف اینکه مردم کسی را برگزیده اند موضوع را حل شده فرض کنیم. 

تمام فرم های حکومتی یک وسیله هستند، هدف خوشبختی مردم است، مهم این است که به این هدف برسیم مهم این است که بهترین وسیله را که ما را با سرعت بیشتر به این هدف می رساند انتخاب کنیم. 

از اینجا به این نکته میرسیم که ما باید دنبال سازوکاری باشیم که افراد شایسته را به مقامهای شایسته میرساند. 

دموکراسی نه برای شایسته سالاری لازم است و نه کافی. شایسته سالاری در مسیری جدا از دموکراسی حرکت میکند. 

شایسته سالاری باید به دقت تعریف شود و معیارهای تشخیص شایسته گان باید صددرصد بی طرفانه عمل کنند همانطور که 
در قبولی در دانشگاه انتظار داریم معیار رفتن به دانشگاه هیچ ارتباطی با نام خانوادگی، رنگ پوست، صورت ظاهری و باور شخصی نداشته باشد باید سازوکاری بیاندیشیم که معیار دسترسی به مقامهای مدیریتی هم به طور کامل بی طرفانه انتخاب شوند. 


هیچ نظری موجود نیست:

درباره من

Read my notes here, you'll know all you need to know.