پنجشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۱

جهانِ ایران پایه

اگر به پیرامون خود بنگریم ، جهانی می بینیم که بر پایه دستاوردهایی که در  اروپا از میانه قرن شانزده میلادی تا زمان کنونی بدست آمده ، می گردد  دستاوردهای و پیشرفت های بیشتر دنیا نقطه آغازی در همین دامنه داشته اند ، بیشتر دستاوردهای کنونی بشری به این دوران برمیگردد
  
زمانی که باختر از خواب هزارساله بیدار شد و به پیرامون خود نگریست ، خود را در بی چیزی ژرفی یافت. نه پیشرفت های دانشیک در کف بود و نه هنریک ، نه  توانایی ساختن بود و نه دریافتن .  در این نادانی و گمراهی تاریک ، برخی به کتابهایی دست یافتند که به زبانی ناآشنا و دور نوشته شده بود این زبان زبان عربی بود و در این کتاب ها از دانشمندان هزار و پانسد سال پیشِ کشوری سخن به میان آمده بود که به سختی می شد باور کرد که همان کشوری است در سده سیزده و چهارده میلادی نشانه ای از پیشرفت در آن دیده نمیشد این کشور همانا ، یونان بود  کتاب های عرب زبان البته بسیار به سخن های یونانیان افزوده بودند و مشکل ها و چالش هایی را گشوده بودند که پیروزی در گشودن این درها هنوز برای اروپاییان سده های میانه تاریخ بشریت آرزویی  بیش نبود.  اروپاییان در تنگنای سختی افتاده بودند. تنها دستگاه شماره نویسی آنها که از رومیان به آن ها رسیده بود ، افزودن و کاستن و ضرب و تقسیم شمارگان و اعداد را بسیار دشوار می کرد فلسفه و گفتارهایی که کشیش های مسیحی از آن سخن می گفتند راه به جایی نمی برد در این میان کتاب خوارزمی راه محاسبات و کارکردن با شمارگان را به آن ها نشان داد و پورسینا از بیماری های و راه های درمان آن ها می گفت و از این قرار این کتاب های عربی زبان دروازه های جهانی دیگر را بر آن ها گشود

واکنش غربیان در این باره چگونه بود آیا همه به کوشش فراوان برای یادگیری عربی روی آوردند و تمام کتاب های خود را به
عربی نگاشتند ؟ آیا تلاش کردند جز به عربی به زبان دیگری ننویسند و جز به عربی به زبان دیگری نیاندیشند ؟ آیا واژه های نو و تا آن زمان ناشناخته را به روش عربی نگاشتند ؟ آیا الفبای خود را به عربی برگرداندند ؟ 

 خیر ، کتاب های عربی به لاتین برگردان شد ، واژه ها به لاتین پیدا شد - پس از این که دانش های موجود به زبانی که «زبان خودشان» به شمار می آمد برگشت پیشرفت های بعدی به آسانی بیش از پیش امکان پذیر شد.باقی کتاب های دانشیک نوین به زبان لاتین و سپس به انگلیسی نوشته شد . نام های حشره ها ، نام های کمیت های فیزیکی ، نام های موجودات تک سلولی و ذره بینی ،به انگلیسی نوشته شد ، سپس با کوچکیدن و کوچک تر کردن واژه ها ، و فشرده تر کردن گفتارها زبان نوینی زاده شد ، و پیشرفت سرعت روزافزون گرفت 

با «خودی کردن» و«بومی نیدن» این دریافت ها و همچنین یافته های نسل بعدی دانشمندان و اندیشمندان ، از زبان بیگانه ، از روش اندیشیدن بیگانه ، و از ابزار پژوهشی بیگانه بی نیاز شدند. دنیایی که عرب پایه و عرب محور بود - هر چند بازیگران  عمده آن ایرانی و یونانی بودند - به کلی و به تمامی پشت سر گذاشته شد. 

در همین زمان پیشروی دانشمندان خاورزمین از جنبش افتاد . کار دانشمندان گذشته بر زمین ماند - و پایداری سیاسی خاور زمین از هم پاشید درست در همان زمانی که باختریان در پیشی گرفتن استاد شده بودند ، خاوریان به خواب خرگوشی فرو می رفتند.

چهارسد سال پس از این ، خاورزمین  چشم های خواب آلود خود را باز کرد و خودش را در بی چیزی ژرفی یافت - در  محاصره دنیایی اروپا محور. گهی پشت به زین و گهی زین به پشت . ولی خاوریان در دامگه سختی افتاده بودند سرعت پیشرفت در غرب به حدی زیاد بود که زمان یافتن سرنخ ها نبود.  نفس گشتن به دنبال «هم ارز» های مفهومی و کارآمد از مردم گرفته شده بود. 
ساختن دنیای خودی بسیار دشوار تر می نمود و برای این که از کاروان زیاد عقب نیافتند ، چاره کار را در این دیدند که همه چیز را به زبان بیگانه بیاموزند تا هیچ زمانی برای برابرسازی و برای اندیشیدن درباره پیامد های این «تقلید خلق برباد ده» تلف نشود.  
  پس از سد سال تلاش در این مسیر کجا هستیم ؟ 

چرا شتاب کردن و همه چیز را به زبان بیگانه آموختن به جایی نرسید ؟

از بزرگمهر گفته اند که همه چیز را همگان دانند. و ایرانیان از دیرباز میدانند که با یک گل بهار نمی شود 
  گره کار این داستان در این بوده و هست که میان پیشرفت یک ملت با پیشرفت یک فرد از آن ملت فاصله شگرفی هست
یک در ده هزار از یک کشور می توانند با تلاش فراوان زبان بیگانه را بیاموزند و از تمام دانش های سرزمین های دور بهره مند شوند ولی با یک در ده هزار، کار به جایی نمی رسد . این از قانون های آماری است که برای آن که دانشمند نوآور به شمار کافی به میان آید ، باید دانش های روز در اختیار هزار یا ده هزار برابر شماری که نیاز هست قرار گیرد ، تا از آن میان یکی به خط پایانی برسد 
هر چه مفهوم های نو ، بیگانه تر باشد ، شمار کسانی که به آن دستسرسی کامل دارند و آن را به درستی یاد می گیرند کمتر و کمتر می شود و به همان نسبت شمار ، انسان های پیشتاز و نوآور و نوآفرین کمتر میشود ،به همان نسبت کتاب های کمتری نوشته میشود ، نوآوری های کمتر انجام میشود و این نوآوری ها و این کتاب ها هستند که نسل جدیدی از دانشمند ها را می سازند 

تصور کنید که از یک جمعیت ده میلیونی تنها ده هزار نفر توانایی یادگرفتن دانش ها را داشته باشند از این ده هزار نفر شاید 
هزار نفر توان نوشتن و بکاربردن این دانش ها در محصولات نو داشته باشند از این هزار نفر شاید سد نفر به این کار اقدام کنند از این سد نفر شاید ده نفر موفق به کامل کردن کار خود و عرضه این کتاب ها در بازار داشته باشند تا زمانی که این کتاب ها در اختیار جامعه قرار می گیرد و نسل جدیدی به دانش دسترسی می یابد ، پژواک ، جنبش اولیه آن ده هزار نفر آنقدر ضعیف شده 
که نمیتواند خود را بازسازی کند ، با پیرشدن و کناره گیری دانشمندان و با نبود جایگزین جامعه در حال ناتوانی می ماند 

ولی اگر همه ده میلیون به همه اطلاعات لازم دسترسی داشتند تعداد کسانی که ابزار لازم را در اختیار دارند آنقدر زیاد خواهد بود که چرخ نوآفرینی ، نسل به نسل ، و دوره به  دوره گردش کند و هرگز از جنبش نیاستد

بازگرداندن کارها به روشی که زمانی که ایرانی با دانش های روز روبرو میشود، خود را بیگانه و دور افتاده نبیند ، کار سترگی است. بزرگ کاری هست ، پخش آگاهی های و دردسترس همه گذاشتنشان.  بومی کردن دانش های نو آسان نیست 
برگردان کردن میلیون ها مقاله و کتاب و گزارش و پژوهش و یافته های خرد و کلان کار بزرگی است ولی امکان پذیر هست
اگر خشایارشاه ده ها هزار سپاهی را در دوهزار و پانسد سال پیش ، سه هزار کیلومتر از ایران به یونان رسانید و از تنگه بسفر گذراند ما هم می توانیم یک مشت واژه را جانشین یک مشت واژه دیگر کنیم 
اگر داریوش سد و پنجاه کیلومتر ، آبراه سویز را با ابزار ابتدایی هزاران سال پیش ساخت و به بهره برداری رساند ما هم 
میتوانیم آذوقه اندیشمندی نسل کنونی و نسل های آینده را تامین کنیم 
اگر نوشیروان کتاب های هندی و یونانی آن زمان را به پهلوی برگرداند ما هم میتوانیم همت کنیم و فرزندان خود را از تمام دانش های موجود به زبان خودشان بهره مند کنیم 
و اگر حسابداران هخامنشی با خشت و گل حساب روز به روز پانزده هزار کارمند و گماشته را نگاه داشتند و خزانه شاهنشاهی را با باریک بینی و عدالت گرداندند ما هم میتوانیم با زبان هندی -اروپایی خود که همان پیشوند هاو همان پسوندها و همان  «ریختگردان های واژگانی» انگلیسی را در خود دارد دانش های موجود را در دسترس همه ایرانیان قرار دهیم           

زمانی که چنین کنیم ، فکر ایرانی ملات و مایه کارِ  بزرگی را که در پیش دارد بدست می آورد وقتی چنین کردیم ، از میان خیل عظیمی که کنجکاو و تشنه دانستن  است ، ابو سینا های امروزی می آیند ، وقتی چنین کردیم کودکانی که آن ها را به زندگی بردگی و «بخور و نمیر» محکوم کرده ایم ، زنجیر های بردگی را  خواهند شکست ویافته هایی نو و تکان دهنده خواهند داشت

این ها از خود خواهند پرسید ، چرا باید در همه حال به انگلیسی با به عربی اندیشید  ، چرا نباید به پارسی، دانش نویسی و دانش زایی و دانش آفرینی کرد ؟ چرا نباید به پارسی ساخت  ؟ به پارسی پرداخت ،چرا هیچ زبانی نیست که با آن زبان به یک «دستگاه » خودکار و خودرای به «پارسی» دستور داد ؟  مگر الگوریتم گفته های الخوارزمی نبود ؟ پس چرا زبان «ماشین» و «فرزین» و «رایین» نمیتواند پارسی باشد ؟ 

رفته رفته آجرهای ساختمانی در جای گذاشته خواهد شد که ساختمانی خواهد بود که یک ایرانی به آن خو گرفته است . آشناست 
آسان است . با خوی ایرانی سازگار است . با زبان ایرانی همراه است و این شتاب روزافزون به پیشرفت ایرانی خواهد داد
و رفته رفته ، ذره ذره ، کتاب به کتاب ، نامه ای پس از نامه ای دیگر ، مقاله ای از روی مقاله ای پیش تر جهانی شکل خواهد گرفت که بر پایه اندیشه ایرانی است 
جهانی ایران گرد و ایران محور
جهانی ایران پایه
    

برای دوستان خود پخش کنید


هیچ نظری موجود نیست:

درباره من

Read my notes here, you'll know all you need to know.