می خواهم بدانم که نیاکان من که عربی یا انگلیسی نمی دانستند چه میگفتند زمانی که میخواستند درباره «معنی» یا «منطق» یا «طبیعت» یا «دلیل» یا «فیزیک» سخن بگویند و اکنون به لطف واژه نامه پهلوی آقای استاد مک کنزی [1] من می دانم
از اینجا می آموزیم که چِهر تنها یک چیزی نیست که ما از آن تنها «صورت» به یادمان می آید . چهر یک «بن» مهم هست.
همانگونه که به احتمال قوی از بنِ «آلود» به صفت «آلوده» می رسیم از «بهر» به «بهره» می رسیم از «چِهر» به «چهره» میرسیم. (پسوند -اگ در درازای زمان به پسوند -اه کوتاه شده)
، شاید چهرا از چهر ساخته شده ، همانطور که زیبا از زیب و فریبا از فریب ساخته شده
و «چهرا» یا در شکل نخستین خود «چهراگ» به معنی طبیعت است ولی «چهرِنیدن» به معنی شکل دادن هست. آوردن ن برای این هست که «چهره ایدن» برخلاف درست کردن «آلودن» از «آلود» یا «کشیدن» از «کش» به گوش و زبان روان نیست و برای روان کردن آن «ن» افزوده می شود که می شود «چهرِنیدن»
ازبن «چهر» صفت یا زاب «چهریک» بدست می آید «چهریک» چیزی هست که طبیعی است و «چهرشناسی» دانش شناخت طبیعت چیزی که اکنون با «پیروی» از غرب آن را فیزیک می خوانیم
«چِم» ، دلیل معنی سبب و مقصود
چٍم گُواگی : منطق
چِمیک : چیزی که دارای منظور و دلیل هست ، منطقی هست (تار -> تاریک ، نزد -> نردیک ، چهر -> چهریک ، چم -> چمیک)حتی با زبان فارسی آمیخته به عربی امروز هم در برابر گفتن این مفهوم لال و گنگ و ناتوان هستیم
چه بگوییم ؟ بگوییم دلیل دار که واژه سخت و دشواری است ولی اگر واژه چِم که شاید کوتاه شده «چه ام» باشد را فراموش نمی کردیم اکنون نه تنها برای purpose , reason , cause and meaning
واژه داشتیم بلکه برای purposeful, reasoned, meaningful
, پس از آن برای purposefully, reasonably, meaningfully
هم واژه داشتیم.
نابودی توانایی شگرف زبان فارسی که از زبان های دیگر هم خانواده خود زبان های اروپایی کمی ندارد یک پدیده
طبیعی (یا اکنون که می دانیم چهریگ) و نبوده بلکه زیر فشار یک زبان بیگانه به این سو رانده شده
[1] A CONCISE PAHLAVI DICTIONARY
D. N. MAcKENZIE
Professor of Iranian Studies at the University of Gottingen
Oxford University Press, Walton Street, Oxford OX2 6DP
ISBN 0 19 713559 5
© D. N. MacKenzie 1971
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر