یکشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۱

نیاز به جنبش فراگیر ترجمه در ایران

در تاریخ جهان ، سه نمونه آشکار و درخشان از یک خیزش فرانژادی و فراکشوری داریم
پیشرفت ایران از دوران اشکانی به دوران ساسانی
پیشرفت و جهش تازیان از دوران امویان به دوران عباسیان
پیشرفت اروپا از سده های میانه ، به دوران نوزایی و نوزیستی

چند نکته درباره این پیشرفت ها ،
۱ - همه این ها یا در یک گستره چند زبانی و چند کشوری پیش آمده اند یا در یک گستره امپراطوری که تمام این کشورها را زیر خدایی و پادشایی یک دستگاه یگانه داشته است
۲ - همه این ها در اثر برهمکنش یک شهرآیین (تمدن civilization ) پیشرفته تر و یکی که در زمانی ایست داشته و پسرفتگی داشته به میان آمده اند و دست کم یک زبان مشترک میان همه کشورها و نژادها بوده ، در باره ایران زبان دری یا پهلوی در باره امپراطوری اسلامی زبان عربی و درباره اروپا زبان لاتین

۳ - ولی مهین ترین نکته این هست که همه این خیزش ها با یک جنبش ترجمه (1) آغاز شده اند ، آشکارسازی بیشتر:

درباره ایران ، پس از این که پیشرفت های هخامنشیان بدنبال تازش اسکندر گجسته به ایران و سوزاندن تخت جمشید ، و کتابخانه و گنجینه های دانش ایران و کشتن دانشمندان (موبدان) ایران نابود شد ، و پس از این که ایران آزادی خود را به دنبال کوشش های اشکانیان (پارتیان) بدست آورد ، ساسانیان با شعار این که همه دانشها از اوستا و از زرتشت آغاز شده و باید به سرزمین زرتشت برگردد ، کوشش خستگی ناپذیری برای برگرداندن دانشهای یونانی و هندی و دانشهای کهن پارسی به زبان پهلوی انجام دادند که به پیروزی و مهتری و برتری ایران به درازای چهارسد سال انجامید ،
موبدان تازه مسلمان شده ایرانی ، برای آنکه جلوی نابودی کامل دانشها و داستانها را بگیرند ، زمانیکه در دستگاه خلیفه گری عباسی به مهتری رسیدند ، به آنها سفارش کردند که راه و روش ساسانیان را پیگیری کنند ، دنباله این  کار این بود که شمار بسیار زیادی از کتابهای یونانیان و ایرانیان به عربی تراگذاری (ترجمه) شد که نامآوری و توان دانشیک سترگی به شهرآیین تازیان داد تا جایی که در حالیکه بیشتر دانشمندان ایرانی بودند ، اروپاییان همه را عرب انگاشتند و این به کاهش مرتبه و جایگاه مینَوی (معنوی) ما در تاریخ فرگشت (تکامل) انسانی انجامید این تنها به تازگی است که برخی از فرهیختگان باختری ، به ایرانی بودن برخی از دانشمندان اشاره می کنند
درباره اروپای تاریک سده های میانه ، خیزش آن ها تنها با یک جنبش گسترده فراکشوری تراگذاری (ترجمه) کتاب های عربی و یونانی به زبان لاتین آغاز شد ، پیشاهنگ خیزش اروپا که به جایگاه برتر امروزی اروپا و باختر انجامید ، این جنبش تراگذارِش بود.

۴ - فرهنگ مردم ایران با فرهنگ مردم ژاپن و کُره و چین جدایگی و تفاوت پایه ای و ریشه ای دارد. پیشرفت ژاپن بیشتر امتداد پیشرفت اروپاست این پیشرفت هرچند که به افزایش درآمد در این کشورها انجامیده ، ولی هوا و زمین و محیط زیست و شهرهای این کشورها را آلوده و خطرناک کرده و بیشتر اینکه به دنبال بهره کشی شدید از گروه های فقیر و بی چیز و پایین دست جامعه ، به هستش (وجود) آمده. برای اینکه ما به گونه ای که با فرهنگ و آیین ما همخوانی دارد ، به پیشرفت برسیم ، باید به فنآوری و دانش به گونه ای دستیابیم که با ارزش های ما همخوانی دارد و پس از آن ، گسترش توانایی هایمان آسانتر خواهد شد برای پیروزی در این خیزش و جنبش ، ما باید از الگویی که درستی آن نشان داده شده پیروی کنیم که همان الگوی تاریخی و باستانی است که همه کشورهای دیگر به آن روش رفته اند.
و برای این بزرگ کار ، راهی جز این نیست که جنبش ترجمه خود را در اندازه ای بسیار بزرگ تر و بلند پروازانه تر از آنچه تا کنون انجام شده به راه بیاندازیم.
۵ - یک مانع بزرگ بر سر این کار این هست که هم بُن واژه ها و هم الگوی واژه سازی زبان پارسی به فراموشی سپرده شده ، واژه هایی چون
, transportation , transfer, transform
را نتوانسته ایم ، به پارسی برگردانیم ، ناگزیر گفته ایم انتقال ، تحویل ، تبدیل ، و پس از آن مجبورشده ایم که همه همخانواده های این واژه ها را هم ، بپذیریم ، متحول ، منتقل ، مبدل و انتقالات ، بدیل ، (درباره واژه transportation واژه ترابری را داریم
که کمتر بکار برده می شود  ولی transform و مشتقات آن transformer, transformation به بنبست خورده ایم) 
و چنین شده که اکنون ، واژه های بسنده (کافی) برای برگردان و ترجمه «همه» کتابهای چاپ شده ، در دست نیست و جنبش ترجمه ایران به سختی آغاز شده و پیشرفت چندانی نداشته است.
این که پیشرفت به اندازه کافی نبوده ، را می توان در شمار بسیار بسیار زیاد کتاب هایی که در زبان انگلیسی چاپ می شود و ایرانیان نمی توانند آن ها را بخوانند و از آن ها بهره بگیرند دید.

اگر ایرانیان بپذیرند که واژه های ایرانی هست که آنها نمی دانند و برایشان تازگی خواهد داشت  این کار آسان می شود چون ترجمه تمام کتاب های موجود بدون نوآوری و در برخی مورد ها ، دوباره زندگی دادن به واژه های مرده و از کارافتاده ولی سودمند پارسی و پهلوی و ایرانی امکانپذیر نیست. به این دلیل ساده که زبان ایرانی کنونی ، به اندازه کافی و بسنده واژه و ساختار واژگانی و زبانی ندارد و همه باید تلاش کنند و تمرین کنند واژه های نو و کهنه را از نو زندگی تازه ببخشند و این واژه ها را بیاموزند و بیاموزانند تا ایران هم به جایی برسد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱ - به نظر می رسد ، "ترجمه" عربی شده واژه پهلوی «ترگوم» هست ، نگارنده برای این نظر ، مدرک استواری ندارد
در دو جا که شاید یکی از روی دیگری نوشته باشد به این اشاره شده
جلال الدین کزازی نوشته که
واژهٔ «ترجمه» در پهلوی به‌صورت «ترگمان» به معنی مترجم به‌کار رفته‌است و در نوشته‌های آشوری به‌صورت «ترگومانو» دیده شده‌است. ( کزّازی، جلال‌الدین. ترجمانی و ترزبانی، کندوکاوی در هنر ترجمه. تهران: جامی، ۱۳۷۴؛ برگهٔ ۱۱ و ۱۲)
و در واژه نامه اینترنتی دهخدا :
http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-8e99fa419b19481e861de8bc810508a8-fa.html

 ۲ - برای آگاهی های بیشتر درباره جنبش ترگمانی ، یا ترجمه یا برگردان یا تراگذاری ، (هر واژه ای که برای برابرنهاد translation می پسندید) می توانید به کتاب
Greek Thought, Arabic Culture
isbn: 978-0415061339
http://goo.gl/93Md0
نوشته دیمیتری گوتاس ، استاد دانشگاه یِیل ،
و کتابهای نظیر آن نگاه کنید

۳ نظر:

علی رضایی وحدتی گفت...

سپاس. نوشتار گیرایی بود. آیا میتوانید پشتوانه تاریخی از اینکه تنها سه جنبش بزرگ ترجمان در تاریخ بوده و اینکه جنبش ایرانی یکی از آنها بوده بدهید؟

علی رضایی وحدتی گفت...

سپاس. نوشتار گیرایی بود. میتوانید پشتوانه‌ی تاریخی از اینکه تا کنون تنها سه جنبش بزرگ ترجمه رخ داده و جنبش ایرانی یکی از آنها بوده نشان بدهید؟

paymane گفت...

من هیچ پشتوانه تاریخی از این که تنها سه جنبش بزرگ ترجمه رخ داده ندارم و بی شک بیشتر از این بوده، برای اینکه به عنوان نمونه ژاپن در دوران بازسازی و شکوفایی خاندان «مِیجی» باید یک چنین جنبش ترجمه ای را شاهد بوده ولی این که از دوران اشکانی به دوران ساسانی ایران یک جهش بزرگ انجام داد پشتوانه تاریخ و باستان شناختی بسیار بر آن هست. همین بس شواهد و مدارکی باستان شناختی کتاب ها و طومار ها و داستان هایی که از آن دوران مانده نشان می دهد که زایش فرهنگی و دانشیک ایران در زمان اشکانیان یا نامحسوس و یا از بیخ و بن وجود نداشته است ولی در دوران ساسانی شواهد بسیار هست که کتابهای بسیار به زبان پهلوی نوشته شده و کتابهای یونانیان و هندیان به پهلوی ترجمه شد

درباره من

Read my notes here, you'll know all you need to know.